Monday, November 03, 2008

شیدا شدم

صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست
در کویری سوت و کور
در میان مردمانی با این مصیبتها صبور
صحبت از مرگ محبت مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانیت است
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا
آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
....

Monday, September 01, 2008

نیست باز آمدنم باز اگر خواهم رفت

طعم خيس اندوه .... اتفاق افتاده
يه آه خداحافظ .... يه فاجعه ساده
خالي شدم از رويا .... حسي منو از من برد
يه سايه شبيه من .... پشت پنجره پژمرد
اي معجزه خاموش .... يه حادثه روشن شو
يک لحظه فقط يه آه .... همجنس شكفتن شو
از روزنه اين كنجه .... خاكستري پر پر
مشغول تماشاي .... ويرون شدن من شو
برگرد كه برگشتن .... از فاصله دورم كن
يه خاطره با من باش .... يه گريه مرورم كن
از گرگر بي رحم .... اين تجربه من سوز
پرواز رهايي باش .... به ضيافت ديروز
به كوچه كه پيوستي .... شهر است و لبا لب شو
لحظه آخر لحظه .... شب عاقبت شب شد
آغوش جهان روبه .... دلشوره شتابان بود
راهي شدن حرف .... نقطه چين پايان بود

Sunday, August 17, 2008

معجزه

در تب و تاب رفتنم به فكر راهي شدنم
تو اي هميشه همسفرمرا شناختي تو اگر مرا پس از من بنويس به هر كس از من بنويس
اي تو هواي هر نفس هر نفس از من بنويس مرا به دنيا بنويس هميشه تنها بنويس
به آب و خاك آتش و باد براي فردا بنويس تو جان من باش و بگو به ياد من باش و بگو
ميلاد من باش و بگو جانان من باش و بگو نفس اگر امان نداد روي خوشي نشان نداد
رفت و دوباره برنگشت مرا دوباره جان نداد دست و زبان من تو باش نامه رسان من تو باش
ای حافظه تبار من نام و نشان من تو باش بگو حكايت مرا قصه هجرت مرا
توشه اي از غزل ببخش راه زيارت مرا نفس اگر توان نداد مرا دوباره جان نداد
به اين هميشه نا تمام زمان اگر امان نداد توجان من باش و بگو زبان من باش و بگو
بر سر گلدسته عشق اذان من باش و بگو بگو كه مثل من كسي به پاي عشق سر نداد
از آنسوي آبي آب خبر نشد خبر نداد
....

Wednesday, December 26, 2007

دلم گرفته

عصر ما عصر فریبه عصر اسمای غریبه عصر پژمردن گلدون چترای سیاه تو بارون
شهر ما سرش شلوغه وعده هاش همه دروغه آسموناش پره دوده قلب عاشقاش کبوده
خونه هامون پر نرده پشت هر پنجره پرده قفسا پره پرنده لبای بدون خنده
چشما خونه سوًاله مهربون شدن محاله نه برای عشق میلی نه کسی به فکر لیلی
کاش تو قحطی شقایق بشینیم توی یه قایق بزنیم دلو به دریا من و تو تنهای تنها
اون قده می ریم که ساحل از من و تو بشه غافل قایقو با هم می رونیم اونجا تا ابد می رونیم
جاییه که نه آسمونش نه صدای مردمونش نه غمش نه جنب و جوشش نه گلای گل فروشش مثه اینجا آهنی نیست
پس ببین یادت بمونه کسی هم اینو ندونه زنده بودیم اگه فردا وعده ما لب دریا
....

Wednesday, September 05, 2007

کلام آخر

عاشق همه سال مست و رسوا بادا
دیوانه و شوریده و شیدا بادا
با هوشیاری غصه هر چیز خوری
چون مست شدی هر چه بادا باد
….

Thursday, July 26, 2007

رمه ام گم شده است

بر آن فانوس که اش دستی نیفروخت
بر آن دوکی که بر رفت بی صدا ماند
بر آن آئینه زنگار بسته
بر آن گهواره که اش دستی نجنباند
بهار منتظر بی مصرف افتاد
....

Friday, July 20, 2007

پوکر

تو غربتي كه سرده تمام روز و شب‌هاش غريبه از من و ما عشق من عاشقم باش
عشق من عاشقم باش كه تن به شب نبازم با غربت من بساز تا با خودم بسازم
عشق من عاشقم باش عشق من عاشقم باش
تو خواب عاشق‌ها رو تعبير تازه كردي كهنه حديث عشق رو تفسير تازه كردي
گفتي كه از تو گفتن يعني نفس كشيدن از خود گذشتن من يعني به تو رسيدن
قلبمو عادت بده به عاشقانه مردن از عشق زنده بودن از عشق جون سپردن
وقتي كه هق‌هق عشق زجه احتياجه سر جنون سلامت كه بهترين علاجه
عشق من عاشقم باش عشق من عاشقم باش عشق من عاشقم باش
اگرچه مهلتي نيست براي با تو بودن اگرچه فرصتي نيست عشق من عاشقم باش
نذار بيفتم از پا بمون با من كه بي تو نمي‌رسم به فرداعشق من عاشقم باش
عشق من عاشقم باش
....

Sunday, July 15, 2007

خدا مرده انا الحق

در دو روز عمر کوته سخت جانی کردم
با همه نامهربانان مهربانی کردم
هم دلی هم آشیانی هم زبانی کردم
بعد از این بر چرخ بازیگرامیدم نیست
آن سرانجامی که بخشاید نویدم نیست
هدیه از ایام جز موی سپیدم نیست
من نه هرگز شکوه ای از روزگاران کرده ام
نه شکایت از دو رنگی های یاران کرده ام
گر چه شکوه بر زبانم می فشارد استخوانم
من که با این برگ ریزان روز و شب سر کرده ام
صد گل امید را در سینه پر پر کرده ام
دست تقدیر این زمانم کرده هم رنگ خزانم
پشت سر پل ها شکسته پیش رو نقش سرابیست
هوشیار افتاده مستی در خرابات خرابی
مهربانی کیمیا شد مردمی دیریست مرده
سر فرازی را چه دانم سر به زیری سر سپرده
می روم دل مردگی ها را ز سر بیرون کنم
گر فلک با من نسازد چرخ را وارون کنم
بر کلاف ناهماهنگ جدایی خط کشم
در سرود آفرینش نغمه ای موزون کنم
در دو روز عمر خود بسیار دل مردیده ام
بس ملامت ها کز این نامردمان بشنیده ام
سر دهم در گوش جانم بوی همرنگ شبانم
من که عمر رفته را خاکستر غم چیده ام
زین سبب گردی ز خاکستر به خود پاشیده ام
گر بمانم یا نمانم بنده پیر زمانم

Thursday, July 12, 2007

غروب

آه ای دیار دور ای سرزمین کودکی من
خورشید سرد مغرب ر من حرام باد تا آفتاب توست بر آفاق باورم
من نقش خویش را همه جا در تو دیده ام تا چشم بر تو دارم در خویش ننگرم
ای ملک بی عبور ای مرز و بوم پیر جهان بختی ای آشیانه کهنه سیاه باغ
یک کوس ناگهان چون چشم من ز پنجره افتد بر آسمان
می بینم آفتاب تو را در برابرم
....

Wednesday, June 27, 2007

واسه بلف دیگه دیر شده پوکر باز دستتو خوندن

برادر جان نمی دونی چه دلتنگم برادر جان نمی دونی چه غمگینم
نمی دونی نمی دونی برادر جان گرفتار کدوم تلسم و نفرینم
نمی دونی چه سخته در به در بودن مثه طوفان همیشه در سفر بودن
برادر جان برادر جان نمی دونی چه تلخه وارث درد پدر بودن
دلم تنگه برادر جان برادر جان دلم تنگه
دلم تنگه از این روزهای بی امید از این شبگردی های خسته و ما یوس
از این تکرار بیهوده دلم تنگه همیشه یک غم و یک درد و یک کابوس
دلم تنگه برادر جان برادر جان دلم تنگه
دلم خوش نیست غمگینم برادر جان از این تکرار بی رویا و بی لبخند
چه تنهاییه غمگینی که غیر از من همه خوشبخت و عاشق عاشق و خرسند
به فردا دل خوشم شاید که با فردا طلوع خوب خوشبختی من باشه
شبو با رنج تنهاییه من سر کن شاید فردا روز عاشق شدن باشه
دلم تنگه برادر جان برادر جان دلم تنگه

Thursday, June 21, 2007

صدای پای آب

اگه زخمی می شدم به دست تو مرحم بود
زخم قیمتی من محتاج مرحم نمی شد
اگه بارون عزیز با تو بودن می گرفت
گل سرخ قصمون تشنه شبنم نمی شد
....

Monday, June 18, 2007

من اینجائیم شمعم اینجا می سوزد

هو علی مدد ما چه خسته ایم
هو علی مدد دل شکسته ایم
از صدا افتاده تار و کمونچه
مرغ بی پرم کوچه به کوچه
....

Monday, May 28, 2007

حرف عشق تو رو با کی بگم همه حرفا آخه گفتنی نیست

ر وصالت چه را بیاموزم در فراغت چه را بیاموزم
یا تو با درد من بیامیزی یا من از تو دوا بیاموزم
می گریزی ز من که نادانم یا بیامیز یا بیاموزم
چون خدا با توست در شب و روز بعد از این از خدا بیاموزم
در وفا کسی نیست تمام استاد پس وفا از وفا بیاموزم
....

Monday, May 07, 2007

دیگه از حرف زور طاقتم تاب شده و بد جور دلم گرفته

گیرم که در باورتان به خاک نشستم
و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم بر داشته
با ریشه چه می کنید
گیرم که بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع می زنید
با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید
گیرم که می زنید گیرم که می برید گیرم که می کشید
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید
تمام بغض قناری ها صداتو تر سونده
اجاق کینه پاییزی گلاتو سوزونده
تو اون ستاره خاموشی که خواب تو رو برده
پیام سرخ شقایق ها تو قلب تو مرده
چشات مثه شبه بارونی دلت پر از غم پنهونی
مثل پرنده زندونی بخون به ناله دل
مثال تیغ گل زردم به شعر خسته بارونم
ببین که قایق امیدم نشسته بی تو به گل
غم غریبه کدوم غروبی که عطر پاییز گرفته بوی تنت
نگات به سوی کدوم ستارست که قلب پارت به زیرپیرهنت
من و تو چله نشین این شب پر از نور و امید
من و تو سایه غمگین غروب این همه هیچ
چرا به سفره ما دیگر نشانی از نان نیست به خاک غم زده شبنم نمی ز باران نیست
....

Tuesday, May 01, 2007

به اندیشیدن خطر مکن روزگار غریبیست نازنین

عشق به شکل پرواز پرندست
عشق خواب یه آهوی دوندست
من زائری تشنه زیر بارون
عشق چشمه آبی که کشندست
من می میرم از این آب مسموم
اما اون که مرده از عشق تا قیامت هر لحظه زندست
مرگ عاشق عین بودن اوج پرواز پرندست
....

Monday, April 09, 2007

ذهن زيبا

خوش به حال جام لبريز از شراب
خوش به حال آفتاب
اي دل من گرچه در اين روزگار
باده رنگين نمي بيني به جام
جامت
از آن مي كه مي بايد
تهيست
اي دريغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
....

Tuesday, April 03, 2007

سیزده به در آنطرف تر از نقطه چین ها

شات قشنگ و زیباست
درد و بلات به جونم
لبات می مونه مثله
شکوفه های گیلاس
....

Sunday, February 18, 2007

هبوط در کویر

امروز ما امروز فریاد فردای ما روز بزرگ میعاد
بگو که دوباره می خوانم با تمامی یارانم گل سرود شکستن را
بگو که به خون می سرایم دوباهر با دل و جانم حرف آخر رفتن را
بگو به ایران بگو به ایران
....

Tuesday, February 06, 2007

آزادی نسل صبور و سوخته

بیایید و بسازید جون منم روش
همه دنیا فدای تاری از موش
....

Thursday, January 11, 2007

عاشورا

هر که عاشق شد جفا بسیار می باید کشی
بهر یک گل منت از صد خار می باید کشید
من به مرگم راضیم اما نمی آید اجل
بخت بد بین کز اجل هم ناز می باید کشید
....

Tuesday, January 09, 2007

من تو را دوست دارم

تو تموم طول جاده که افق برابرم بود
شوق تو راه توشه من اسم تو همسفرم بود
منه دل شیشه ای هر جا پر شکستن که شکستم
زیر کوه بار غصه پر نشستن که نشستم
عشق تو از خاطرم برد که نحیفم و پیاده
تو رو فریاد زدم و باز خون شدم تورگ جاده
....

Tuesday, January 02, 2007

عقل در شرحش چو خر در گل بخفت

آهاي آهاي يكي بياد يه شعر تازه تر بگه
....

Thursday, December 28, 2006

چه بوده آن گناه من که یار من نمی شوی

بیا لب وا کنیم هم غصه من بیا بیدار کنیم خوابیده ها رو
بیا آشتی بدیم ما قصه هامون تموم دستای از هم جدا رو
بیا گلخونه کن ویرونه ها رو که عمری جای زاغا رو بگیره
نمی خوام گلدون مادر بزرگم رو تاخچه از بوی غربت بمیره
....

Friday, December 22, 2006

شب یلدا

بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر
که باران بلا می باردت از آسمان بر سر
در ماتم سرای خویش را بر هیچکس مگشا
که مهمانی به غیر از مرگ را بر در نخواهی دید
زمین گرم است از باران بی پایان خون امروز
ولی دلهای خونین جامگان در سینه ها سرد است
مبند امروز چشم منتظر بر حلقه این در
که قلب آهنین حلقه هم آکنده از درد است
نگاه خیره را از سنگ فرش کوچه ها بر دار
که اکنون برق خون می تابد از آیینه خورشید
دو چشم منتظر را تا به کی بر آستان خانه می دوزی
تو دیگر سایه فرزند را بر در نخواهی دید
ببین آن مغز خون آلوده را آن پاره دل را
که در زیر قدمها می تپد بی هیچ فریادی
سکوتی تلخ در رگهای سردش زهر می روید
ببین با طعنه می گوید که بعد از مرگ آزادی
زمین می جوشد از خون زیر این خورشید عالم سوز
بمان مادر بمان در خانه خاموش خود پیروز
....

Wednesday, December 13, 2006

نیست در این شهر نگاری که دل ما ببرد

نون و پنیر و حق حق سفره سرد عاشق
نون و پنیر و فندق رخت عزا تو صندوق
نونه بیات و حلوا سوخته حریر دریا
نون و پنیر و گردو قصه شهر جادو
نون و پنیر و بادوم یه قصه نا تموم
نون و پنیر و سبزی تو بیش از این می ارزی
....

Tuesday, December 05, 2006

یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است

ای به داد من رسیده تو روزای خود شکستن
ای چراغ مهربونی تو شبای وحشت من
ای تبلور حقیقت توی لحظه های تردید
تو شبو از من گرفتی تو منو دادی به خورشید
اگه باشی یا نباشی برای من تکیه گاهی
برای من که غریبم تو رفیقی جون پناهی
یاور همیشه مومن تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دوری برای من شده عادت
ناجی عاطفه من شعرم از تو جون گرفته
رگ خشک بودن من از تن تو خون گرفته
اگه مدیون تو باشم اگه از تو باشه جونم
قدر اون لحظه نداره که منو دادی نشونم
یاور همیشه مومن تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دوری برای من شده عادت
وقتی شب شب سفر بود توی کوچه های وحشت
وقتی هر سایه کسی بود واسه بردنم به ظلمت
وقتی هر ثانیه شب تپش هراس من بود
وقتی زخم خنجر دوست بهترین لباس من بود
تو با دست مهربونی به تنم مرحم کشیدی
برام از روشنی گفتی پرده شبو دریدی
یاور همیشه مومن تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دوری برای من شده عادت
ای طلوع اولین روز ای رفیق آخر من
به سلامت سفرت خوش ای یگانه یاور من
مقصدت هر جا که باشه هر جای دنیا که باشی
اون ور مرز شقایق پشت لحظه ها که باشی
خاطرت باشه که قلبت سپر بلای من بود
تنها دست تو رفیق دست بی ریای من بود
یاور همیشه مومن تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دوری برای من شده عادت
....

Sunday, December 03, 2006

آب و آتش

به بچه های تو و من وقتی یه روز بزرگ شدن
فردا که می خوان بدونن کجا به دنیا اومدن
بگو جوابمون چیه حرف حسابمون چیه
تکلیف اون خونه ای که شده خرابمون چیه
....

Friday, December 01, 2006

فرشته های زمینی

کلاف سرنوشت من سر در گمه همیشه طلسم کور این گره یه لحظه وا نمیشه
دیروز مسیر قصه هام یه چاره بود به خورشید امروز یه بیراهه شده به شوره زار تردید
از بود و از نبودم دل کندم و بریدم تا نیمه جون و خسته با این گره رسیدم
به من کمک کن ای عشق این گرهو وا کنیم به قیمت سقوطم راهمو پیدا کنم
....

Sunday, November 26, 2006

نمی شه عین فریاد زیر آب زندگی کرد

خوشا فریاد زیر آب
....

Thursday, November 23, 2006

لبخند خدا

یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود
لخت و عور تنگ غروب سه پری نشسته بود
زار و زار گریه می کردن پریا مثل ابرای بهار گریه می کردن پریا
از افق جیلینگ جیلینگ صدای زنجیر می یومد
از عقب از توی برج ناله شبگیر می یومد
پریا گشنتونه پریا تشنتونه پریا خسته شدین مرغ پر بسته شدین
چیه این های هایتون گریتون وای وایتون
....

Tuesday, November 14, 2006

می میرم برات

منم که جنگلی بی زمین بودم به جرم کشف گل در .... بودم
کنار هم قفس تنها ترین بودم تو ساکت بودی و من واژه چین بودم
ترانه مال مردم نت به نت پیدا ولی گم بود تمام حسرت من بوی گندم بود
رویا خود بیداریه زخم تو زخمی کاریه کار تو بالا رفتنه رها شدن کار منه
این کار من بود این راه من بود
....

Monday, November 06, 2006

باغ فردوس

کوهو می زارم رو دوشم رخت هر جنگو می پوشم
موجو از دریا می گیرم شیره سنگو می دوشم
میارم ماهو تو خونه می گیرم بادو نشونه
همه خاک زمینو میشمارم دونه به دونه
دنیا رو کولم می گیرم روزی صد دفه می میرم
می کنم ستاره ها رو جلو چشات می گیرم
چشات حرمت زمینه یه قشنگ نازنینه
تو اگه می خوای نزارم هیچکسی تو رو نبینه
چشم ماهو در میارم یه نبردبون میارم
عکس چشم تو می گیرم جای چشم اون می زارم
آفتابو برش می دارم واسه چشمات در می زارم
از چشات آینه می سازم با خودم برات میارم
اگه چشمات بگن آره هیچکدوم کاری نداره
....

Friday, November 03, 2006

دارم از تو می نویسم

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بی خبری رنج مبر هیچ مگو
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم نعره نزن جامه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم
گفت آن چیز دگرنیست دگر هیچ مگو
من به گوش تو سخنهای نهان خواهم گفت
سر بجنبان که بدی جز که به سر هیچ مگو
گفتم این روی فرشتست عجب یا بشر است
گفت این غیر فرشتست و بشر هیچ مگو
گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد
گفت می باش چنین زیر و زبر هیچ مگو
ای نشسته تو در این خانه پر نقش و خیال
خیز و از این خانه برو حلقه به در هیچ مگو
....

Tuesday, October 31, 2006

کنکور کارشناسی ارشد

ضیافتهای عاشق را خوشا بخشش خوشا ایثار
خوشا پیدا شدن از عشق برای گم شدن دریا
چه دریایی میان ما خوشا دیدار ما در خاک
چه امیدی به این ساحل خوشا فریاد زیر آب
نه از دور و نه از نزدیک تو از خواب امدی ای عشق
خوشا خود سوزی عاشق مرا آتش زدی ای عشق
خوشا عشق و خوشا خون جگر خوردن
خوشا مردن خوشا از عاشقی مردن
....

Friday, October 20, 2006

THE LAS TIME I CRIED

FAREGH AZ ASHEGHE GHAMNAK NAMIBAYAD BUD
JANE MAN IN HAME BIBAK NAMIBAYAD BUD
....

Thursday, October 19, 2006

عشق بازی

ای همه شعر و حکایت ای بزرگ ای بی نهایت
ای همه دار و ندارم اعتبارم ای ولایت
گریه ها تو خنده ها تو گفتنم تو خواستنم تو
وقت زادن پیرهنم تو وقت مردن کفنم تو
پیش تو دریا حقیره حتی این دنیا حقیره
کی می تونه از تو باشه اما دور از تو بمیره
منه عاشق کی می تونم لایق خاک تو باشم
من که می میرم اگه یه روزی از تو جدا شم
لایق عشق تو یه روز کمونو گذاشت تو جونش
اما باز پیش تو کم بود عشق آرش با کمونش
اگه تو بخواهی از من جراتو نفس می گیرم
از صدام یه تیر می سازم یه کمون به دست می گیرم
حتی با دست بریده از صدام یه تیر می سازم
اگه تو بخواهی از من حتی جونمو می بازم
....

Wednesday, October 18, 2006

می خواهم زنده بمانم

برای من که در بندم چه اندوه آوری ای تن
فرار وحشت داری سرود خنجری ای تن
غم آزادگی دارم به تن دلبستگی تا کی
به من بخشیده دل سنگی شکستنهای پی در پی
....

Saturday, October 14, 2006

آخر بازی

خدایا داد از این دل داد از این دل
که یکدم ما نگشتیم شاد از این دل
چو فردا داد خواها داد خواهم
بگویم صد هزارون داد از این دل
دلم دور است و احوالش را ندونم
کسی خواهد که پیغامش رسونم
خدایا ز مرگم مهلتی ده
که بیداری به دیدارش رسونم
....

Sunday, October 08, 2006

شب قدر

گناه هر چی که گذشت به گردن ما بود و هست
از ما اگر بتی شکست بتهای تازه جاش نشست
هیچکس به غیر از خود ما از خود ما فریب نخورد
هیچکس به غیر از خود ما ما رو به بیراهه نبرد
....

Friday, October 06, 2006

سبز سفید خط خطی

برادر جان
نمی دونی
چه سخته
وارث درد پدر بودن
....

Wednesday, October 04, 2006

غم دلکده

دلم اگر به دست تو به نیزه ای نشان شود
برای زخم نیزه ات سینه سپر نمی شود
صبوری و تحملم همیشه پشت شیشه هاست
پنجره جز به بغض تو ابری و تر نمی شود
....

Monday, October 02, 2006

دور افتاده

حیف که شهر آینه سیاه بشه حروم بشه
قصه تو قصه من اینجوری نا تموم بشه
آهای آهای یکی بیاد یه شعر تازه تر بگه
....

Sunday, October 01, 2006

روزی روزگاری

بوی بارن بوی سبزه بوی خاک
شاخه های شسته باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید برگهای سبز بید
عطر نرگس رقص باد نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای ارگ
نرم نرمک می رسد اینک بهار خوش به حال روزگار
....

Thursday, September 28, 2006

خرابه های من

از زمزمه دلتنگیم از همهمه بی زاریم
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم
آوار پریشانیست رو سوی چه بگریزیم
هنگامه هیرانیست خود را به چه بسپاریم
تشویش هزار پایان وسواس هزار اما
یک عمر نمی خیزیم در خویش چه ها داریم
دردا که هدر دادیم آن را که گرانی را
تیغیمو نمی بریم ا بریمو نمی باریم
....

Tuesday, September 26, 2006

عاشقانه های من

با شما آیندگانم ای جهان سازان خشنود
ای برابر های فردا قرن ما قرنی چنین بود
قرن زندان قرن میله
قرن تن دادن به دار و قرن قرن کشتار شهامت
قرن استثمار خاک و قرن استثمار انسان
قرن تن دادن به دار و دل بریدن از دیارا
قرن دل لا لانه خون و قرن هم خوان پریشان
قرن ضحاکان پیر و سلطه ابری به دوشان
....

Sunday, September 24, 2006

ماه دوست داشتنی رمضان

الهی به مستان جام شهود به عقل آفرینان بزم وجود
به آنانکه بی باده مست آمدند ننوشیده می می پرست آمدند
دلم مجمر آتش تور کن گلم ساغر آب انگور کن
به ساغر کشان شراب ازل به می خوارگان می لم یزل
به عشقی که شد از ازل آشکار به حسنی که شد عشق را پرده دار
دلم مجمر آتش تور کن گلم ساغر آب انگور کن
در این حال مستی صفا کردم تو را ای خدا من صدا کردم
از این روزگاری که من دیده ام چه شبها خدا یا خدا کرده ام
نهادم سر سجده بر خاکت به درگاهت آن شب دعا کردم
شرار عمر فانیم من طلوع جاودان تویی تو
نشان ناتوانیم من توان بی نشان تویی تو
تو شور عشقم داده ای مرا تو رسوا کرده ای
به کوی اهل دل مرا تو مست و شیدا کرده ای
کجا روم که چاره ساز ای خدا تویی
نیاز هر چه بی نیاز ای خدا تویی

Friday, September 22, 2006

بی نام و نشان

چکه کن ای ابرک من
مثل ستاره بر زمین
طلوع میلاد مرا
در شب بی سحر ببین
....

Monday, September 18, 2006

تیک

تو سینه این دل من می خواد آتیش بگیره
مونده سر دو راهی چه راهی پیش بگیره
یکی حالا پیدا شده قدر اونو می دونه
رگ خواب یار منو رقیب من می دونه
....

Sunday, September 17, 2006

زخم نهان

ما خون عاشقان را در لاله ها شکستیم
در حجله های آنان آن لاله زیور کردیم
ما خون آن دلیران آسان با زور گرفتیم
در جام شهر دوستان زهر مکرر کردیم
....

Thursday, September 14, 2006

و زخمهای من همه از عشق است

صدای عشق من و تو که تلخ و گریه آوره
تو این سکوت قصه ای شاید صدای آخره
بعد از من و تو عاشقی شاید به قصه ها بره
شاید با مرگ من و تو عاشقی از دنیا بره
....

Tuesday, September 12, 2006

نسیم

لالالالا گل خوش رنگ بیتا لالایی کن رو بال شعر بابا
لالاکن دخترم رو سینه من که شب رد شه دوباره از سر ما
لالایی دختر گلبرگ و شبنم لالایی شاخه گلپوش مریم
لالاکن زیر طاق خواب و رویا که جا وا کرده شب تو کوچه کم کم
لالالالا که بارون دلنوازه نسیم خیس کولی یکه تازه
کدوم عاشق تو این خاموش باری ضیافت رفته یک سوز و گدازی
....

Sunday, September 10, 2006

به سبک طهورا

حالا تو دست بی صدا دشنه ما شعر و غزل
قصه مرگ عاطفه خوابای خوب بغل بغل
انگار با هم غریبه ایم خوبی ما دشمنیه
کاش من و تو می فهمی دیم اومدنی رفتنیه
....

Wednesday, September 06, 2006

بیهوده به درگاه خدا لابه کردم

کاش به شهر خوب تو مرا همیشه راه بود
راه به تو رسیدنم همین پل نگاه بود
مرا ببر به خواب خود که خسته ام از همه کس
که خواب و بیداری من هر دو شکنجه بود و بس
....

Tuesday, September 05, 2006

یک پله بالاتر از خدا

کجای این جنگل شب پنهون میشی خورشیدکم
پشت کدوم سد سکوت پر می کشی چکاوکم
....

Monday, September 04, 2006

پله پله تا ملا قات خدا

تا به کی سراپا حقیقتی تا به کی سراپا محبتی
همنشین این و اون میشی خسته و پریشون میشی
دست بخت تو سیاه شده مرغ آرزو اسیر شده
....

Thursday, August 31, 2006

خواست تنهائیه ما را به رخ ما بکشد

روز اول گفته بودی ولی از تو نشنیدم
کاشکی تو آینه دیروز نقش فردا رو می دیدم
با تو عشق امد و گم شد هر چه بود زیر و زبر شد
لحظه هام خالی و خسته زندگی بیهوده تر شد
....

Monday, August 28, 2006

حرفای قشنگ بدرد نخور

دهانت را می بویند
مبادا گفته باشی دوستت دارم
دلت را می پویند
مبادا شعله ای در آن نهان باشد
روزگار غریبیست نازنین
و عشق را کنار تیرک راه وند تازیانه می زنند
....

Sunday, August 27, 2006

خاطره یه عشق کهنه

عشق اولین تو بودی با تو من عشقو شناختم
ای تو عشق آخرینم رفتی و دردو شناختم
با تو من عشقو شناختم با تو من زندگی ساختم
از کسی گلایه ای نیست اگه باختم به تو باختم
....

Saturday, August 26, 2006

مدینه فاضله

به دنبال کدامین قصه و افسانه می گردی
در این بیهوله رد پایی از یاران نمی یابی
چراغ شیخ شد خاموشو این افسانه روشن شد
که در شهر ددان میراثی از انسان نمی یابی
....

Friday, August 25, 2006

ماهیها عاشق می شوند

هیچ رحمی نه برادر به برادر دارد
هیچ شفقت را نه پدر را به پسر می بینم
دختران را همه در جنگ و جدل با مادر
پسران را همه بد خواه پدر می بینم
....

Wednesday, August 23, 2006

دریا....دل....ومن

دنیا همون بوده و هست حقارت از ما و منه
وگرنه پیش کائنات زمین مثل یه ارزنه
زمین بزرگ و باز نیست دنیای رمز و راز نیست
به هر طرف رو می کنم راه رهایی باز نیست
....

Sunday, August 20, 2006

چشم اندازی در مه

ای که نزدیکی مث من به من اما خیلی دوری
خوب نگام کن تا ببینی چهره درد و صبوری
کاشکی می شد تا بدونی من برای تو چی هستم
از تو بیش از همه دنیا از خودم بیش از تو خستم
ببین که خستم غرور سنگم اما شکستم
کاشکی از عصای دستم یا که از پشت شکستم
تو بخونی تو بدونی از خودم بیش از تو خستم
ببین که خستم تنها غروره عصای دستم
....

Thursday, August 17, 2006

سللانه

در این حریر خانگی روی ترانه شسته ام
تمام خون من شبی پر از ستاره می شود
از تو بر این ترانه ها نور ستاره می چکد
بر این بلند بی صدا غزل دوباره می چکد
تمام نه تمام نه که جام نا تمام لبریخته ام
تمام نه تمام نه که ناتمامی از تو آویخته ام
....

قاصدکها بی اختیار می رقصند

گذشت روزگاری از اون لحظه ناب
که معراج دل بود به درگاه مهتاب
در اون درگه عشق چه محتاج نشستم
تو هر شام مهتاب به یادت نشستم
تو از این شکستن خبر داری یا نه
هنوز شور عشقو به سر داری یا نه
....

Wednesday, August 16, 2006

ایستگاه آخر

غریب وطن
عزیز وطن
بی نوا وطن
....

Monday, August 14, 2006

هفت

روبروی تو کیم من یه اسیر سر سپرده
چهره تکی ده ای که تو غبار آینه مرده
من برای تو چی هستم کوه تنهای تحمل
بین ما پل عزابه منه خسته پای تنها
از عزابه با تو بودن در سکوت خود خرابم
نه صبورمو نه عاشق من تجسم عزابم
تو سراپا بی خیالی من همه تحمل درد
تو نفهمیدی چه دردی زانوی خستمو تا کرد
....

Saturday, August 12, 2006

یکی شبیه خودم

برای گفتن من شعر هم به گل مانده
نمانده عمری و صدها سخن به دل مانده
صدا که مرحم فریاد بود زخم مرا
به پیش درد عظیم دلم خجل مانده
....

Friday, August 11, 2006

فرشته های زمینی

واسه جشن دلتنگی ما گل گریه سبد سبد بود
با طلوع عشق من و تو هم زمین هم ستاره بد بود
از هجرت تو شکنجه دیدم کوچ تو اوج نیابتم بود
چه مومنانه از خود گذشتم کوچ من از من نهایتم بود
....

Thursday, August 10, 2006

خدا می آید

بر آن فانوس کش دستی نیفروخت
بر آن دوکی که بر رفت بی صدا ماند
بر آن آیینه زنگار بسته
بر آن گهواره کش دستی نجنباند
بهار منتظر بی مصرف افتاد
....

Wednesday, August 09, 2006

دیوانه ای از قفس پرید

عروسک غصه من گهواره خوابت کجاست
عصر قشنگ کاغذی پولک آفتابت کجاست
بال و پره نقره ای کفتر عشقمو کی بست
آینه طوطی من سنک کدوم کینه شکست
....

Tuesday, August 08, 2006

پدر

به دادم برس به دادم برس
تو ای ناجی تبار من
به دادم برس به دادم برس
تو ای قلب سوگوار من
....

Monday, August 07, 2006

پروانه ای در باد

صبور خوب خانگی شریک زجه های من
خنده فصل بودنم زنگ خطر نمی شود
حادثه یکی شدن حادثه ای ساده نبود
مرد تو جز از کسی زیر و زور نمی شود
....

Sunday, August 06, 2006

به کسی ربطی نداره

تو می خوای تا بتونی دل منو خون بکنی
با رقیبام بشینی منو تو دیوونه کنی
اما هر روز خوشی تنگ غروبی هم داره
شبای سرد و سیاه صبح سپیدی هم داره
....

Saturday, August 05, 2006

آخر بازی

چه رنجی از محبتها کشیدیم
برهنه پا به تیغستان دویدیم
نگاه آشنا در این همه چشم
ندیدیمو ندیدیمو ندیدیم
....

Friday, August 04, 2006

سگ کشی

شب آغاز هجرت تو شب در خود شکستنم بود
شب بی رحم رفتن تو شب از پا نشستنم بود
شب بی تو شب بی من شب دل مرده های تنها
شب رفتن شب مردن شب دل کندن من از پا بود
....

Thursday, August 03, 2006

نفس عمیق

بگو کی بود تو رو به گریه انداخت
کی بود که از بغضت ترانه می ساخت
کی بود که بی وقفه تو رو نفهمید
کی بهتر از تو رنجامو می شناخت
بگو کی بود رنگ صداتو دزدید
کی بود کی بود ترانه هاتو دزدید
کی بود که از سایه تو می ترسید
از کوچه ها صدای پاتو دزدید
....

Wednesday, August 02, 2006

پرواز یک پروانه

تو دونسته بودی چه خوش باورم من
شکفتی و گفتی از عشق پر پرم من
تا گفتم کی هستی تو گفتی یه بی تاب
تا گفتم دلت کو تو گفتی که دریا
....

این زن حرف نمی زند

تمام بغض قناریها صداتو ترسونده
اجاق کینه پاییزی گلاتو سوزونده
تو اون ستاره خاموشی که خواب تو رو برده
پیام سرخ شقایقها تو قلب تو مرده
چشات مث شب بارونی دلت پر از غم پنهونی
مثل پرنده زندونی بخون به ناله دل
مثال تیغ گل زردم به شکل خسته پر دردم
ببین که قایق امیدم نشسته بی تو به گل
....

Tuesday, August 01, 2006

آخرین صحنه

گناه هر چی که گذشت به گردن ما بود و هست
از ما اگر بتی شکست بتهای تازه جاش نشست
هیچکس به غیر از خود از خود ما فریب نخورد
هیچکس به غیر از خود ما ما رو به بیراهه نبرد
....

Monday, July 31, 2006

آدم برفی

سهم من از تو چه بوده غیر آزار
تویی که دنیا برات شده یه بازار
من تو رو به چشم یاری دیده بودم
تو منو اما به چشم یه خریدار
....

Sunday, July 30, 2006

نقاب

تو رو باید می شناختم که هزار تا چهره داشتی
روی احساس دل من داشتی قیمت می گذاشتی
تو نتونستی بفهمی که وفا خریدنی نیست
چینی شکسته دل دیگه پیوند زدنی نیست
....

Saturday, July 29, 2006

سفر به چزابه

کی بود کی بود من نبودم
من که دروغ زن نبودم
شاید باید می پرسیدم
بیشتر از این می فهمیدم
شاید باید می فهمیدم
اسیر ناباوریم
آفتابی شو آفتابی شو
من یکی خاکستریم
....

Thursday, July 27, 2006

تو خیانت در امانت می کنی رفیق

به فکر سر سپردنم به اعتبار شانه ات
گریه بخشایش من که بی ثمر نمی شود
همیشگی ترین من لاله نازنین من
بیا که جز به رنگ تو دگر سحر نمی شود
....

Wednesday, July 26, 2006

.... واسه اونی که

بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود
بی تو برای شاعری واژه خبر نمی کند
بغض دوباره دیدنم از تو به در نمی شود
فکر رسیدن به تو فکر رسیدن به من
از تو به خود رسیده ام این که سفر نمی شود
....

Tuesday, July 25, 2006

غریبه

کس نمیداند کدامین روز می آید
کس نمیداند کدامین روز میمیرد
....

Monday, July 24, 2006

قاصدک

حالا چه مانده بر جا
جز مشت خاطراتی
در خاطری شکسته
اسمی که از بر کردیم
....

Sunday, July 23, 2006

بی خوابی

بیا قفل و کلید رو مهربون کن
که سخته سوت و کوره خونه هامون
بیا با دستای هم پل ببندیم
که رد شه قاصد از رودخونه هامون
....

Saturday, July 22, 2006

میراث من جنون

به صلیب صدات مصلوبم ای دوست
تو گمان مبری مقلوبم ای دوست
شرف نفس من اگه شد قفس من
به سکوت تن ندادم تا نمیرم بی کفن
....

Friday, July 21, 2006

خرابه ها و ویرانه ها

به تو می گم که نشو دیوونه ای دل
به تو می گم که نگیر بهونه ای دل
به تو می گم عاشقی ثمر نداره
واسه تو جز غم و درد سر نداره
من دیگه بچه نمی شم
آه دیگه بازیچه نمی شم
....

Thursday, July 20, 2006

کولی

زن مرا می رقصد
زن مرا می پرسد
زن مرا می خواند
زن مرا می فهمد
....

Wednesday, July 19, 2006

شیرین و فرهاد

ما را دگر از پهنه دشمن گله ای نیست
آن عهد که بستیم رفیقان بشکستند
....

Sunday, July 16, 2006

مادر

بمان مادر
بمان در خانه خاموش خود مادر
که باران بلا می باردت از آسمان بر سر
نگاه خیره را از سنگ فرش کوچه ها بر دار
تو دیگر سایه فرزند را بر در نخواهی دید
....

Saturday, July 15, 2006

عشق من

بنال ای خوب دیروزی
در این بازار خود سوزی
....

Monday, July 10, 2006

فقط بخاطر دلم

همه اینهایی که گفتم
بغض هر روز منه
منو در من می شکنه
مث ابرای زمستون دلم از گریه پره
شیشه نازک دل منتظر تلنگره
....

دلتنگی

برادر جان دلم تنگه
دلم تنگه برادر جان
چه تنهاییه غمگینیست که غیر از من
همه خوشبخت و عاشق
عاشق و خرسند
به فردا دل خوشم شاید که با فردا
طلوع خوب خوشبختیه من باشه
....

Sunday, July 09, 2006

رسوایی

آهای مردم دنیا
من از عالم و آدم
من از دست خدا هم
گله دارم
....

Saturday, July 08, 2006

یاد بگیر و دانسته هایت را رها کن

در دو روز عمر کوته سخت جانی کردم
با همه نامهربانان مهربانی کردم
هم دلی هم آشیانی هم زبانی کردم
....

Friday, July 07, 2006

آن طرف تر از زندگی

ابلیس پیروز مست
سور عزای ما را بر سفره نشسته است
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
....

Thursday, July 06, 2006

تنها ترین تنها

چه تنهاییه غمگینی که غیر از من
همه خوشبخت و عاشق
عاشق و خرسند
به فردا دلخوشم شاید که با فردا
طلوع خوب خوشبختیه من باشه
....

Wednesday, July 05, 2006

کاش

امان از راهه بی عابر
امان از شهره بی شاهد
امان از روزه بی روزن
امان از این همه رفتن
....

Tuesday, July 04, 2006

دغدغه

من نه هرگز شکوه ای از روزگاران کرده ام
نه شکایت از دو رنگیهای یاران کرده ام
گر چه شکوه بر زبانم
می فشارد استخوانم
....

Monday, July 03, 2006

فریاد زیر آب

خدایا این حبیبه یا طبیبه
چه قلب ناله خیزی دارم امشب
....

Sunday, July 02, 2006

می خواهم خوشبخت باشم

زندگی زندون منه
بعد از خدا گواهمه
....

Saturday, July 01, 2006

مثل همیشه

گذشت روزگاری
از اون لحظه ناب
که معراج دل بود
به درگاه مهتاب
....

Friday, June 30, 2006

معصومیت از دست رفته

ای پرنده مهاجر
ای پر از شهوت رفتن
فاصله قد یه دنیاست
بین دنیای تو با من
....

Monday, June 26, 2006

گمشده ام را به من باز گردان

قصه قصه مردیست
که غرورش را رها نکرد
مثل هیچکس نبود
شبیه من بود
این راه من بود
....

Thursday, June 22, 2006

داریوش

داریوش
یاور همیشه مومن
....
تو خوشحالی و ناراحتی و همه حال و همه جا
.... تو خرابی و جو گیری
فقط داریوش

Wednesday, June 21, 2006

بی خیال

چون همسفر عشق شدی
مرد سفر باش
هم منتظر حادثه
هم فکر خطر باش
....

Tuesday, June 20, 2006

ممنوع

سال به بن بست رسیدن
پنجه به دیوار کشیدن
از معنویت گم شدن
تن به غریزه بخشیدن
....

Monday, June 19, 2006

به نام خودم

چشات حرمت زمینه
یه قشنگه نارنینه
تو اگه می خوای نزارم
هیچکسی تو رو نبینه
....

Sunday, June 18, 2006

به نام خدای شهدا

صدای زنجیر تو گوشم می خونه
تو داری از قافله دور می مونی
سرتو خم کن تا درا وا بشن
تا بگی نه پشت کنکور می مونی
....

Saturday, June 17, 2006

به نام دل

طاقت من
طاقت دل
طاقت سنگ است
....

Friday, June 16, 2006

از کرخه تا راین

و آنک قصابانند بر گذرگاه ها مستقر
با کنده و ساتوری خون آلود
و تبسم را بر لبها جراحی می کنند
و ترانه را بر دهان
....

Thursday, June 15, 2006

آخرین پناه

خوشا عشق و خوشا خون جگر خوردن
خوشا مردن خوشا از عاشقی مردن
....

Wednesday, June 14, 2006

مثل هیچ کدام

زندگی یه بازیه
کی از عمرش راضیه
نمی تونم خودمو راضی به این بازی کنم
....

Tuesday, June 13, 2006

میکده روحانی

با زورقی شکسته
پارو به آب دادیم
چشمان مادران را
دریای احمر کردیم
....

Monday, June 12, 2006

روبان قرمز

ديوار کاهگليه يه باغ خشک
که پر از شعراي يادگاريه
مونده بين ما و اون رود بزرگ
که هميشه مثل بودن جاريه
....

Sunday, June 11, 2006

من وتو

شقایق درد من یکی دو تا نیست
آخه درد من از بیگانه ها نیست
کسی خشکیده خون من رو دستاش
که حتی یک نفس از من جدا نیست
....

Saturday, June 10, 2006

خداوندا

با یک دل غمگین به جهان شادی نیست
تا یک ده ویران بود آبادی نیست
تا در همه جهان یکی زندان هست
در هیچ کجای عالم آبادی نیست
....

Friday, June 09, 2006

رسم زمونه

توی این کوچه به دنیا اومدی
توی این گوچه داری پا می گیری
یه روزم مثل پدربزرگ باید
تو همین کوچه بن بست بمیری
....

Thursday, June 08, 2006

وداع

این غمه که در می زنه
دلم براش پر می زنه
مهمونه نا خونده من
هر شب به من سر می زنه
....

Wednesday, June 07, 2006

شب سیاه

دلم مثل دلت خونه شقایق
چشام دریای بارونه شقایق
مث مردن می مونه دل بریدن
ولی دل بستن آسونه شقایق
...

Tuesday, June 06, 2006

پشیمانی

عاقبت ظلم تورو
یه روز تلافی می کنم
اشکامو پاک می کنم
با دل تبانی میکنم
....

Monday, June 05, 2006

فصل پاییزی

عاشق همه سال مست و رسوا بادا
دیوانه و شوریده و شیدا بادا
با هوشیاری غصه هر چیز خوری
چون مست شدی هر چه بادا باد
....

Sunday, June 04, 2006

نهنگ تنها

ما ظاهرا رفیقان
بس نا رفیق بودیم
هر پشته اعتمادی
زخمی به خنجر کردیم
....

Saturday, June 03, 2006

سنگدل

من هنوزم نگرانم
که تو حرفامو ندونی
این دیگه یه التماسه
من می خوام یار بمونی
....

Friday, June 02, 2006

لحظه

بازم آفتاب غروب کرد باز شب اومد
به جون خسته ام بازم غم اومد
شب اومد باز شب اومد باز شب اومد
به جون خسته ام بازم غم اومد
....

Thursday, June 01, 2006

چشم زیبا

اگه چشمات بگن آره
هیچکدوم کاری نداره
....

Wednesday, May 31, 2006

راز و نیاز

همه به هم بی اعتنا
حتی به مرگ همدیگه
نه دشمنی نه دوستی
کی می دونه اون چی می گه
....

Tuesday, May 30, 2006

کفر

پدر آن شب اگر خوش خلوتی پیدا نمی کردی
تو ای مادر اگر شوخ چشمیها نمی کردی
تو هم ای آتش شهوت شرر بر پا نمی کردی
کنون من هم به دنیا می نشاندی
پدر آن شب جنایت کرده ای شاید نمی دانی
به دنیایم هدایت کرده ای شاید نمی دانی
از این بابت خیانت کرده ای شاید نمی دانی

Monday, May 29, 2006

عاشقانه

ای به داد من رسیده
تو روزای خود شکستن
ای چراغ مهربونی
تو شبای وحشت من
تو شبو از من گرفتی
....

Sunday, May 28, 2006

اگه چشمات بگن آره

در هیچکس همت و دین و ثبات نیست
جان کندن است زندگیه ما حیات نیست
از هیچ سمت راه گریز و نجات نیست
....

Saturday, May 27, 2006

وابدی وا می دی

ای خدا من به کسی کاری ندارم
ولی زخم از همه خوردن شده کارم
کاشکی هوشیاری نصیبم نمی شد
باعث رنج و عذابم نمی شد
آخه هوشیاری غم بزرگیه
کاشکی هوشیاری نصیبم نمی شد
....

Friday, May 26, 2006

خیلی دور خیلی نزدیک

سقوط من در خودمه
سقوط ما مثل منه
مرگ روزای بجگی
از روز به شب رسیدنه
....

Thursday, May 25, 2006

آبرو

تمام نه تمام نه
تمام نا تمام من
با تو تمام می شود
تمام من به نام تو
....

Wednesday, May 24, 2006

همه چیز و هیچ چیز

زندگی زندون منه
بعد از خدا گواهمه
....

Tuesday, May 23, 2006

خانواده

سیل غارتگر بد از تو رودخونه گذشت
پدر پیرمو کشت مادرو دیوونه کرد
حالا من موندمو این ویرونه ها
....

Monday, May 22, 2006

فراموشی

من می خوام مثل همه ساده زندگی کنم
چادر موندنمو هر جا خواستم بزنم
تو این دریا نمی خوام
نهنگ کوری باشم
....

Sunday, May 21, 2006

شیرازه

گفتی از عشقم حذر کن
چه بد کردم
نکردم
یادمو از سر به در کن
چه بد کردم
نکردم
....

Saturday, May 20, 2006

احمد رضا

هرچه بود از تو بود
از تو بود هر چه بود
....

Friday, May 19, 2006

زندگی

تلنگر می زند بر شیشه ها
سر پنجه باران
ببین
با طعنه می گوید
که بعد از مرگ
ازادی
....

Thursday, May 18, 2006

سرنوشت

من همیشه
با سوزن نگاه و نخ آرزو
روزها و ماه ها و سالها را
به هم دوختم
....

Wednesday, May 17, 2006

شیدا

می دونم تو دیگه عاقل نمی شی
تو دیگه برای من دل نمی شی
...

Tuesday, May 16, 2006

تبسم

دل من دیگه خطا نکن با غریبه ها وفا نکن
زندگی رو باختی دل من مردم شناختی دل من
ساکت و صبوری دل من مثل بوف کوری دل من
....

Monday, May 15, 2006

دل

توی این دنیای بی حاصل بودن با همه شکستگیهای دل من
با همه تلخی قصه تو و من من که حیفم میاد از گلایه کردن
ارزش گلایه من بیش از اینهاست نه برای اون کسی که اهل سوداست
کسی که لحظه به لحظه رنگ دنیاست منه ساده به خیالم از خود ماست
....

Sunday, May 14, 2006

کلبه

الهی در شب فقرم بسوزان ولی محتاج نامردان مگردان
عطا کن دست بخشش همتم را خجل از روی محتاجان مگردان
الهی کیفرم را می پذیرم که از تو ذات خود را پس بگیرم
کمک کن تا که با نا حق نسازم برای عشق و آزادی بمیرم
....

Saturday, May 13, 2006

رفاقت

رفاقتها سر شیپور و بوقه
سوختم آتش گرفتم از رفیق و نا رفیق
....

Friday, May 12, 2006

راز

تمام عمر مستیم و شکستیم به جز بار پشیمانی نبستیم
جوانی را سفر کردیم تا مرگ نفهمیدیم به دنبال چه هستیم
عجب آشفته بازاریست دنیا
عجب بیهوده تکراریست دنیا
....

Thursday, May 11, 2006

پشت پرده مه

نی من منم ، نی تو تویی ، نی تو منی
هم من منم ، هم تو تویی ، هم تو منی
من با تو چنانم ای نگار ختنی
کن در غلتم که من توام یا تو منی
....

Wednesday, May 10, 2006

خدا

خدایم آه ای خدایم صدایت می زنم بشنو صدایم
شکنجه گاه این دنیا چه آیم به جرم زندگی این شد سزایم
مرا بگذار با این ماجرایم نمی پرسم چرا این شد سزایم
گلویم مانده از فریاد و فریاد ندارد کس غم درد صدا را
خدایم آه ای خدایم صدایت می زنم با گریه هایم
....

Tuesday, May 09, 2006

پوچی

روزگار غریبیست نازنین
خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
آن که بر در می کوبد شب هنگام به کشتن چراغ آمده است
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
روزگار غریبیست نازنین
....

Monday, May 08, 2006

نفرین

عشق گذشتن از مرز وجوده
عشق آغاز راهه قصه بوده
عشق به شکل پرواز پرندست
عشق چشمه آبی که روندست
....من

Sunday, May 07, 2006

عشق

اگه عشقی نباشه آدمی نیست
اگه آدم نباشه زندگی نیست
....

Saturday, May 06, 2006

رفیق

از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست
گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست
سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم
هر لحظه جز این دست مرا مشغله ای نیست
دیریست که از خانه خرابان جهانم
بر سقف فرو ریخته ام چلچله ای نیست
....

Friday, May 05, 2006

اشک

ضیافتهای عاشق را خوشا بخشش خوشا ایثار
خوشا پیدا شدن در عشق برای گم شدن دریا
....

Thursday, May 04, 2006

عبادت

نه دیداری
نه دیداری
نه دستی از سر یاری
مرا اشفته می دارد
چنین آ شفته بازاری
....

Wednesday, May 03, 2006

انتظار

قصه قصه مردیست
که غرورش را رها نکرد
مثل هیچکس نبود
شبیه من بود
....

Tuesday, May 02, 2006

اینجا چراغی روشن است

شوق بودن بوده تنها اشتباهم
....

Monday, May 01, 2006

چشمان کاملا بسته

رو می کنم به آینه
رو به خودم داد می زنم
ببین چقدر حقیر شده
اوج بلند بودنم
....

شهر زیبا

مرا در اوج میخواهی
تماشا کن تماشا کن
دروغین بودم از دیروز
مرا امروز حاشا کن

بید مجنون

از خودم بیش از تو خستم
ببین چه خستم
غرور دردم
....

شبهای روشن

در این دنیا که حتی ابر
نمیگرید به حال ما
همه از من گریزانند
تو هم بگذر از این تنها
....

بیشنهاد بی شرمانه

روبرو سراب
پشت سر خراب
....

بی وفا

یاور همیشه مومن
تو برو سفر سلامت
....

ضد نقیض

سال سقوط
سال فرار
سال گریز و انتظار
....

غیر نرمال

ای غم بیا ای غم بیا
خوش اومدی خونه من
یه وقت نشه هوس کنی
بری خونه یار من
....

مجنون

دست کدوم غزل بدم نبض دل عاشقم
بشت کدوم بهانه باز پنهون کنم حق حقمو
گریه نمیکنم ... نرو
اه نمیکشم ... بشین
حرف نمیزنم ... بمون
بغض نمیکنم ... ببین
....

مالیخولیا

کسی حرف منو انگار نمیفهمه
مرده زنده خواب و بیدار نمیفهمه
کسی تنهاییم رو از من نمیدزده
درد ما رو در و دیوار نمیفهمه
واسه تنهایی خودم دلم میسوزه
قلب امروزی من خالی تر از دیروزه
....

مازوخیسم

برادر جان نمیدونی چه دلتنگم
برادر جان نمیدونی چه غمگینم
نمیدونی نمیدونی برادر جان
گرفتار کدوم تلسم و نفرینم
.... نمیدونی

مجهول

.... گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام

اعتراض

فصل مردن واسه من کی میرسه
.... وقت پرواز من از این قفسه